اثر موسیقی بر درد
طبق تحقیقات انجام شده اثر موسیقی میتواند درد را کاهش دهد.
در یک مطالعه، خانمی 56 ساله مبتلا به MS و درد شدید به صورت داوطلبانه تحت موزیک درمانی قرار گرفت.
در این موزیک کلماتی که بیمار را تشویق به بهبودی و داشتن اعتقاد به بهبودی میکرد گنجانده شد
و بیمار در حالت استراحت 30 دقیقه به آن گوش میکرد.
بیمار بعد از شنیدن موسیقی اظهار میداشت که خواب راحتی داشته و دردش کمتر شده است.
اثر موسیقی درمانی در کودکان مبتلا به سرطان نیز در بخش روانشناسی بیمارستان کودکان دانشگاه تورنتو کانادا مورد پژوهش قرار گرفت
آنها از این پژوهش نتیجه گرفتند که موسیقی درمانی موجب بهتر شدن احساسات کودکان و بهبود فعالیتهای روز مره آنان میشود.
این تأثیر در کودکان پیش دبستانی و بالغین وجود داشت اما در کودکان سنین مدرسه این تأثیر مشاهده نشد.
محققان پیشنهاد کردند که مطالعات کاملتری به صورت RCT انجام شود.
در بخش انکولوژی بیمارستان مشترک چین و ژاپن نیز پژوهشی درمورد اثر موسیقی درمانی در درمان بیماران مبتلا به تومور انجام شد.
در این مطالعه 162 بیمار مبتلا به تومور مورد بررسی قرار گرفتند
که سنجش و ارزیابی آنان براساس سنجش ایمونوهیستوشیمیایی لنفوسیتهای T و فعالیت NKC ضد تومور انجام گرفت.
در میان این بیماران 46 نفر تحت موسیقی درمانی قرار نگرفتند و بعنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند.
در نتیجه این مداخله میزان SDS, SAS در گروه درمان شده، بعد از درمان واضحاً از گروه کنترل کمتر بود.
در ایران نیز تحقیقاتی در این زمینه انجام شده است
که یک نمونة آن به بررسی تأثیر موسیقی بر میزان دردهای مزمن بیماران مبتلا به سرطان بستری در بیمارستان سانترال تهران میپردازد
که توسط آقای علی یوسفینژاد نوشته شده است،
در این مقاله 40 بیمار مبتلا به سرطان در سنین 70-18 سال قرار داشتند که به دو گروه الف و ب تقسیم شدند.
روند کار این بود که میزان درد در سه روز اول صبح و عصر تعیین گردید
و در سه روز دوم موسیقی برای گروه الف و در سه روز سوم موسیقی برای گروه ب پخش گردید،
آنگاه طی سه روز چهارم میزان درد تعیین گردیده و با میزان درد قبل از ارائه موسیقی مقایسه گردید.
یافتهها با آزمون تی و ویلکاکسون بررسی شدند، نتایج دال بر این بود که میزان درد و تعداد مسکن قبل و بعد از پخش موسیقی اختلاف معنیداری دارد.
آموزشگاه موسیقی تهران
بحث:
موسیقی درمانی پروسهای است که نحوة عملکرد آن در تخفیف درد و اضطراب محل بحث و مطالعه است.
اگرچه توجیهاتی منطقی در این خصوص وجود دارد ولی تا بحال دلیلی قطعی برای آن ارائه نشده است.
اما آنچه مسلم است این است که موسیقی تأثیری مثبت در کاهش درد و اضطراب دارد
که طبق تحقیقات انجام شده این اثر مثبت هم در بیماریهای سو ماتیک و هم سایکولوژیک مشاهده میشود.
اینکه چه ملودیهایی با چه ریتم و آهنگ خاصی استفاده شود امری سلیقهای است و تاکنون در تمام مطالعات استاندارد مشخصی را بکار نگرفتهاند،
اما عمدتاً از موسیقیهای بیکلام استفاده شده است.
نکته جالبی که طی برخی مطالعات مشخص شده این است که موسیقی درمانی فعال (Active music therapy)
یعنی اینکه خود فرد با یک آلت موسیقی آهنگی هر چند غیر اصولی و غیر حرفهای بزند،
از دریافت غیرفعال موسیقی بصورت شنیداری اثر بهتری دارد همانطور که اشاره شد.
یکی از آلاتی که تقریباً در بسیاری از مطالعات استفاده شده آلت چنگ میباشد،
که تاکنون هیچ توجیه علمی خاصی برای این استفاده مطرح نشده است و منحصراً از طریق مشاهدات تجربی این نتیجه حاصل شده است.
تئوریهائی که در مورد فیزیولوژی اثر موسیقی مطرح است شامل موارد زیر میباشد:
– برخی روانپزشکان معتقدند که گوش دادن به موزیک باعث ترشح اندورفینها در بدن میشود که این مولکولها باعث تسکین درد میشوند.
همچنین موزیک با انرژیزائی در بدن از طریق تأثیر بر نرونهای مغزی میتواند بر تعداد تنفس و ضربان قلب که خود نمودی فیزیولوژیک از آرامش یا استرس هستند اثر بگذارد.
کلاس موسیقی
– در سال 1983 ، دو محقق به نامهای Melzain و Wall در تئوری خود اعلام کردند
که احساس درد و پردازش آن یک روند پیچیده از ارسال و پردازش سیگنالهایی است که در طی یکسری نرون خاص به مغز میرسند.
آنها این مسیر را تحت عنوان دروازه درد نامیدند، حال اگر این دروازه باز باشد،
یک محرک دردآور میتواند باعث ایجاد احساس درد شود، اما یکسری مکانیسمها وجود دارند که با این مسیر پردازش تداخل پیدا میکنند
و در اصطلاح دروازه درد را به صورت کامل یا ناقص میبندند و موسیقی هم با این مکانیسم باعث ساپرشن درد میشود.
-موسیقی در طرف چپ مغز یعنی همانجایی که محل پردازش زبان است، درک میشود.
موزیک با اثر بر روی سیستم لیمبیک باعث تنظیم و اداره احساسات فردی میشود
و به علاوه بعضی از مسائل فیزیولوژیک غیرارادی از قبیل یأس، احساس درد، فشارخون، را هم تنظیم میکند.
این تئوری که به نظر قانع کننده تر است براساس Centry Fugal Control استوار است
یعنی تمرکزی که از CNS به یک امر خاص میشود سبب مهار اطلاعات رسیده از محرکهای دیگر و تشدید ایمپالسهای آن محرک مورد توجه میگردد.
افرادی که درد دارند اگر بر روی درد خود تمرکز کنند، گذر زمان را کمتر احساس میکنند
و به نظر آنها زمان ایستاده است که این امر در تشدید درد آنها فوق العاده مؤثر است.
موسیقی با جلب کردن حواس فرد به خود، و خود فرد نیز با تمرکز ارادی و عمدی روی موسیقی میتواند با توجه به مکانیسم ذکر شده سبب کاهش درد شود.
با توجه به مسائل ذکر شده، پیشرفت سریع موسیقی درمانی در دو دهه اخیر امری دور از ذهن نیست
و توجه بیشتر به این شاخه طب حاشیه میتواند نتایج بسیار خوبی داشته باشد.
دانشجویان سال چهارم پزشکی
نقل از فصلنامه علمی زانکو ( کمیته تحقیقات دانشجویی)